گاهي وقت ها آدم ها در موقعيت ها و شرايط سخت و دشوار و شکننده اي قرار ميگرند در آن موقعيت هاست که آدم:


-        خودش رو بهتر مي شناسه


-        از پيش داوري در مورد ديگران پرهيز مي کنه


-        نيروهاي وجوديش از قبيل بردباري و شکيبايي، توکل و اميد و نشاط و سرزندگي و شادابي ،نيت و انگيزه درست را بهتر مي تونه ارزيابي بکنه و به قول معروف بفهمه چند مرده حلاجه!


-        از هارت و پورت الکي و بي دليل دست بر مي داره و تا مدتي لام تا کام حرفي نمي زنه


-        از ادعاهاي خيالي و طعن و سرزنش ديگران دست بر مي دارد


-        در انتخاب و تصميم گيري هاي بعديش هوشمندانه تر و عاقلانه تر عمل مي کنه


-        و.


-        اما خدا نکنه اين شرايط و موقعيت اين قدر سخت سخت باشه که اين بشر پر مدعاي و گزافه گو و خيال باف و پندار باور به خودش و خودي و ناخودي و زمين و زمان مدام ناسزا و بد و بيراه نثار کنه و يا مرتکب رفتارهاي نابخردانه غير قابل جبران بشه.آمين


-----


نمونه اي عيني :


سالمند فرتوتي رو ببين که داراي خواهر و برادرو فرزند و نوه است و خويشان و نزديکاني


يکي مرد جنگي به از صد هزار


سياهي لشکر نيايد به کار


از اين ميان تنها يک نفر احساس وظيفه مي کنه و با همه دردها و رنج ها ي جسمي که داره پذيراي پدر بزرگ يا مادر بزرگي مي شود که توانايي انجام کوچکترين کارهاي شخصي اش حتي خوردن غذا و دستشويي رفتن را هم ندارد و از طرفي زباني نيش دار و درشت گويي دارد .


به نوعي همه اورا رها کرده اند و سرگرم کار و زندگي خويشند.


تنها مشخصه مثبت (از نظر اطرافيان)قابل ذکر اين مادرکهنسال فرتوت قصه ما برخورداري از حقوق بازنشستگي شوهر مرحومش است که براي تصاحب آن هر از چند گاه کسي را به طمع مي اندازد که اورا چند صباحي پيش خودشون ببرند. بنده هاي خدا فکر مي کنند که اين حقوق بخور و نمير هست که موجب شده پرستار وظيفه شناس قصه ما از از اين سالمند نگهداري کنه


نفر اول داوطلب نگهداري مي شود به سال هم نميرسد که عطايش را به لقايش مي بخشند و اورا باز مي گردانند البته نه با متانت و بزرگواري که با انباري از شکايت و مثنوي از تحمل درد و رنج همين چند ماه.


اين نفر اول فقط چند ماه در موقعيت و شرايط پرستار وظيفه شناس قرار گرفت که متهم شده بود براي پول از سالمند نگهداري مي کند! و اينک چند سال از اين جريان مي گذرد و اين نفر اول که سالمند داستان ما در کودکي او را به دندان گرفته است تا رشد کرده خبري از او نيست حتي دريغ از يک احوال پرسي خشک و خالي.


و نفر دومهمينطور


و نفر سوم که مدام فرزندان را به خاطر بي توجهي به سالمند سرزنش مي کرد و آنان را از خدا بيم مي داد و دنبال حقوق آن چناني هم نبود با همه لطف و محبت هاي بي دريغش به سالمند تنها 4 ماه دوام آورد و با گله و شکوه مشابه رهايش کرد.


و داوطلبان ديگري که تنها با شنيدن اوصاف سالمند پا پس کشيدند.


و روز از نو و روزي از نو و بازگشت سالمند به آغوش همان شخص وظيفه شناسي که خدايش و منش دينداري اش تا کنون او را سرپا نگهداشته است.


 


و اينک من مانده ام و حيرت از کارهاي اين بشر کم طاقت و ناتوان و پر مدعا


-----


و از اين نمونه ها در مقياس خرد و کلان در عرصه هاي گوناگون زندگي ما و ديگران وجود دارند


-        بپذيريم که به نوعي همه داريم امتحان مي شويم و اين آزمون ها تنها براي همسايه نيست


-        بپذيريم که امتحانات زندگي مثل امتحانات مدرسه و دانشگاه قبول شدن و رفوزه شدن و افتادن داره


-        بپذيريم آدم بي درد و رنج و مشکل اصلا و اصلا وجود نداره خودمون رو نبازيم.


-        بپذيريم در پس هر لب خنداني ااما زندگي سراسر شاد و بي درد و رنج نهفته نيست.


-        ايمان داشته باشيم پيامد رنج و درد براي تحمل درد و رنج ديگران ناگوار نخواهد بود


 


و اما مُهر پاياني سخنم


رحمتي دان امتحان تلــخ را


نقمتي دان ملك مرو و بلخ را


چون محك آمد بلا و بيم جان 


زان پديد آمد شجاع از هر جبان 


در بلا هم مي‌چشم لـــــذات او 


مات اويم مات اويم مـــــات او 


سيد 30-3-98


#موقعيت #شرايط #سالمند #دردو_رنج #امتحان #وظيفه #مولوي #شعر #پيش_داوري


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ شخصی مجله اینترنتی 24 خبر Rap of Iran Kenfolk درساپلاس پروفیل زد، آبرو، سیپرلین، قوطی و پروفیل شهدای منطقه آب و برق ، مسجد بزرگ امام جواد علیه السلام اطلاعات عمومی مجله زیبایی یانی طب لیزر نالي youmovies